داستان از آنجایی شروع شد که 15 سال پیش، زمانی که آموزش هنر مغفولتر بود و معلم هنر گمنام. همان ایام که بذر استعداد هنری آبیاری نمیشد. همان ایام جمعی شکل گرفت. معلمین دغدغهمند گرد هم آمدند. تصمیم گرفتند باغبانی کنند. باغبانی در کدام زمین؟ خاک پاک آموزش هنر
بیاد باغبان عزیز، مربی مجاهد حامد رحیم پور
مأموریـت نوشته شد. تربیت هنرمند تراز انقلاب اسلامی. بستری بسازیم تا بذرهای استعداد نوجوانان در مسیر رشد شناسایی، رشد و پرورش قرار گیرند و به درختانی تنومند تبدیل شوند.
تا بذر نهال شود و نهال درختی تنومند، آب و نور لازم است. چشم اندازه مشخص شد. آب و نور تعریف شد.
چشم انداز: توانمند سازی کلاسهای هنر مدارس
آب: تدوین طرح درس مساله محور
نور: تربیت دبیر متخصص و متعهد.
باشد که در افقی 10 ساله، هیچ دانش آموز ایرانی از دسترسی به محتوای آموزش هنر محروم نباشد.
بنا شد کلاسی بسازیم تا هنر مساله محور با طرح درسی خلاقانه و متناسب با نیاز روز جامعه تدریس شود. این شد که هنروما، به شیوه آموزش هنرش شناخته شد.
سوال از آنجا شروع شد که برای پیاده سازی سند تحول در آموزش هنر چه باید کرد؟ حدود یک سال مطالعه کردیم. مبانی را با چشم پیاده سازی نگاه کردیم. آموزش هنر در کشورهای دیگر را بررسی کردیم و مطالعه تطبیقی انجام دادیم. و نهایت سند جامع تبیین شاخصهای آموزش هنر تدوین شد.
این سند مبانی طراحیهای آموزش هنروما قرار گرفت که در آن پایه به پایه شاخصهای طرح درس نویسی، آموزش و ارزیابی درس هنر مشخص شده است.